غلامرضا مصباحی مقدم / عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
روزنامه ایران، شماره ۷۴۷۹
از زمانی که موضوع انتخابات ریاست جمهوری امریکا مطرح شده است برخیها تمایل به این امر پیدا کردند که اقتصاد را به نتیجه انتخابات پیوند بزنند، اما اصولاً نباید مسائل اقتصادی کشور را با مسائل سیاسی و اقتصادی غرب شرطی کرد و کسانی که افکار عمومی و جامعه را به مباحث بینالملل شرطی میکنند توجه ندارند که چه آثار زیانباری برای اقتصاد کشور و وضعیت روانی مردم، رقم میزنند. سؤال این است که مگر موضوع ارز که در ایران اینگونه مورد توجه قرار گرفته، برای سایر کشورهای جهان جزو مشکلات اول است و آیا اصولاً ارز برای آنها موضوع مهمی است؟ قطعاً اینگونه نیست و مسأله ارز حتی در حاشیه ذهن خیلی از مردم جهان نیست. مردم جهان مسائل واقعی خودشان را دارند که ذهنشان هم مشغول به آن است. متأسفانه وضعیت ارز در افکار عمومی به گونهای مطرح شده و مردم تحت تأثیر قرار گرفتند که همه موارد به موضوع ارز مربوط شده است یا از سویی تمام مشکلات به روابط ایران و امریکا و کشورهای همسو با امریکا گره زده میشود در حالی که چنین رویکردی عُقلایی نیست.
البته غافل از این نیستیم که تحریمهای امریکا در اقتصاد ایران اثر نداشته است ولی بیش از آنکه تحریمها بخواهد اثر بگذارد، مسائل روانی ناشی از پیوند خوردن اقتصاد و مسائل سیاسی ایران به مسائل بینالمللی بر جریان اقتصادی کشور تأثیر گذاشته است. از اینرو باید تأکید کرد که انتخابات امریکا تأثیر جدی بر اقتصاد ما ندارد و نباید وضعیت و آینده اقتصادی کشورمان را با عینک مباحث سیاسی بینالمللی ببینیم. اخیراً مقام معظم رهبری فرمودند تحریمها ممکن است سالها طول بکشد لذا نگاه نکنید که چه کسی روی کار بیاید و خوشبین به این نکته باشید که با موفقیت فرد دیگر در انتخابات تحریمها برداشته میشود. با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، قطعاً حرکت خارج از این مسیر باعث خطا در تصمیمگیری سیاستگذاران کشورمان خواهد شد.
ممکن است در سیاستها در دو جریان حزبی امریکا کیفیت و اعمال تصمیم گیریها متفاوت باشد اما سیاستها واحد است. طراحی سیاست مبتنی بر ایرانستیزی توسط رئیس جمهور امریکا نیست و در پشت صحنه ۲ هزار و ۲۰۰ مرکز اندیشهورزی، دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را مدیریت میکنند.
مرکز اندیشهورزی نظام استکباری افکار عمومی و افکار نخبگان را هدایت میکنند. بدینجهت هر فردی از هر حزبی رئیس جمهور امریکا شود اصول، مبانی و خطمشی خود را نمیتواند تغییر دهد. احتمال دارد که یک حزب (دموکراتها) رویکرد ملایمتری داشته باشد اما اساس کار این است که امریکا قدرت مسلط جهانی است و توانسته اراده خود را بر دولتها و ملتها تحمیل کند ولی ایران حاضر نیست زیربار چنین سلطهای برود و در مقابل این سلطه مقاومت میکند.
وقتی چنین رویکردی در نظام کشورمان وجود دارد، نباید مسأله اقتصاد، ارز، صادرات و واردات را به مسائل سیاسی امریکا گره زد. از اینرو به سیاستگذاران داخلی توصیه میکنم که نسبت به مسائل اقتصادی واقعبینانه عمل کنند. در اقتصاد ایران، ۸۰ درصد مربوط به ظرفیت داخلی است و تنها ۲۰ درصد مربوط به مناسبات خارجی است؛ اگر از ۸۰ درصد ظرفیت داخلی به صورت اساسی و درست استفاده کنیم و برای آن برنامهریزی دقیق داشته باشیم بخش قابل توجهی از نیازهای کشور مرتفع میشود و ۲۰ درصد دیگر هم تابع ظرفیت داخلی است.
مهمترین نکته این است که نگاه ما برای حل مسائل و مشکلات به جای آنکه به سمت خارج باشد، باید به سمت ظرفیت داخل معطوف شود. برای رسیدن به چنین شرایطی نیازمند مدیران قوی و کارآمد هستیم تا بتوانند کشور را به درستی هدایت کنند. باید پذیرفت که مشکل مدیریت و مشکل فهم مسائل داخلی را داریم، اگر به موارد عنوان شده پرداخته شود وضعیت زندگی و معیشت مردم بهتر خواهد شد.